جدول جو
جدول جو

معنی پی آ - جستجوی لغت در جدول جو

پی آ
دو چوب محکم که دنگه مرزه بر روی آن قرار گیرد (در آسیاب آبی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

چاه آب یا قنات که در کنار آن پله ساخته باشند که بتوان از آن پایین رفت و آب برداشت
فرهنگ فارسی عمید
(پَ)
نامی که در دامغان و خوار به پده دهند. رجوع به پده شود. و نیز آن را در این نواحی پی چوب گویند. رجوع به پی چوب شود. پده اصطلاح مردم نواحی میان سیرجان و بندرعباس است و آن نوعی از سفیدار باشد و سفیدار از تیره سالی کاسه و از جنس پوپولوس است و سه گونۀ آن در ایران موجود است. (جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 189)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
دنبال کردن نشان پای. برداشتن ایز: زکریا به آن درخت درشد، ایشان پی همی آوردند چون به آنجا رسیدند، گفتند ندانیم اکنون کجا شد. (ترجمه طبری بلعمی)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان هرازپی بخش مرکزی شهرستان آمل واقع در 18 هزارگزی شمال آمل و 3 هزارگزی جنوب راه شوسۀ کناره. ناحیه ایست دشت و دارای آب و هوای معتدل و مرطوب و مالاریائی. سکنۀ آن 19 تن است. آب آن از رود خانه هراز و چشمۀ محلی تأمین میشود. محصول آن برنج، غلات، پنبه، کنف و حبوبات است. اهالی به زراعت اشتغال دارند. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پی آب
تصویر پی آب
ترنگوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی آوردن
تصویر پی آوردن
دنبال کردن نشان پای
فرهنگ لغت هوشیار
دنبالعقباز پساز پی: اما آن ظلم که به پی آورد او در همدان بسنهء... رفت از همه سالها گذشته بود
فرهنگ لغت هوشیار
نادرست نویسی غپی آمدن لاف زدن کرکری خواندن شاخ و شانه کشیدن لاف زدن گزاف گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی آوردن
تصویر پی آوردن
((~. وَ دَ))
تاب آوردن، طاقت داشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پی آمد
تصویر پی آمد
((پَ مَ))
عارضه، حادثه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قپی آمدن
تصویر قپی آمدن
((قُ پّ. مَ دَ))
لاف زدن، ادعا کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پی آیی
تصویر پی آیی
ترتیب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پی آیند
تصویر پی آیند
نتیجه
فرهنگ واژه فارسی سره
نهانی، پنهانی، خفیه گاه، محله پنهان شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
گوسفند سفید
فرهنگ گویش مازندرانی